اجازه روایت
اجازه روایت، اجازه نقل روایت که استاد به شاگردان مورد اطمینان میدهد. اجازه نقل روایت برای حفظ و انتقال حدیث به نسلهای بعدی بوده است. اجازه ممکن است شفاهی یا کتبی باشد. با مکتوب شدن احادیث و اطمینان نسبی از عدم تحریف، اجازه روایت جنبه تشریفاتی پیدا کرده است.
اجازه
اجازه به معنای اذن و رخصت و روا دانستن است. اجازه از دیرباز در بین علما و دانشمندان علوم مختلف مرسوم بوده و اساتید فن به منظور بزرگداشت از مقام علمی شاگردانشان و به نشانه کفایتها و شایستگیهایی که در آنان وجود داشته برایشان اجازه صادر میکردند. در حوزههای مختلف علوم اسلامی هم چون تفسیر، حدیث، فقه، طب، ادبیات و عرفان تبادل اجازه بین اساتید و شاگردان مرسوم بوده است، مثلاً اطبا برای شاگردان خود اجازه طبابت مینگاشتند، قاریان برجسته قرآن برای شاگردان خود اجازه قرائت قرآن مینوشتند و صوفیان و درویشان اجازه خرقه از مشایخ خود دریافت میکردند و محدثان اجازه روایت حدیث و یا روایت کتابهای حدیثی را به حدیثپژوهان اعطا نموده و فقها اجازه اجتهاد و یا تصدی امور حسبیه را برای لایقان این مناصب صادر میکردند.
اجازه اصطلاحی در علوم حدیث بر گونهای از روشهای فراگیری و انتقال حدیث دلالت دارد. در اصطلاح محدثان، اجازه در کنار سماع، عرض و قرائت، یکی از روشهای دریافت حدیث شمرده شده است و با رخصت شفاهی یا کتبی شیخ به راوی برای روایت احادیث مضبوط در متن یا متونی که در ثبت دارد، تحقق میپذیرد.
اجازات هم چون اسناد و مدارک علمی و فرهنگی ارزشمند در اختیار افراد قرار میگرفته است. از جمله فواید آن اعتماد و اطمینان به گفتهها و نوشتههای شخص مُجاز(دارای اجازه) میشود و مشتمل بر اظهارنظرهای مشایخ نسبت به شاگردان و اساتید خود است.
فایده
علمای حدیث اجازه را یکی از مهمترین طرق تحمل حدیث دانستهاند و به عنوان پشتوانه صحّت و درستی نقل احادیث، به نقل و انتقال آن پرداختهاند. بدین صورت که اساتید علم حدیث به طور کتبی یا شفاهی اذن روایت احادیث از خود را به شاگردانشان اعطا مینمودند و معمولاً در این اجازات نام اساتید و مشایخ و تألیفات خود را میآوردند. از فواید اجازه روایت، اتصال سند احادیث به معصومان است و معمولاً اساتید در اجازه روایی، سلسله سند را به یکی از مشایخ بزرگ همچون ملامحمدتقی مجلسی، شهید اول، علامه حلی و یا شیخ طوسی رسانده و بر او توقف میکنند، چون طرق مشایخ بزرگ معلوم و مورد اعتماد است.
برخی نیز این فایدهها را برای اجازه نقل روایت شمردهاند:
- نخست جلوگیری از هرج و مرج در نقل احادیث که بر اساس اجازات نقل حدیث از هر کسی و از هر جا پذیرفته نمیشد.
- دوم آنکه معرفی شیخ و اجازه وی، موجب اطمینان شنونده به ناقل حدیث میگردید.
- سوم آنکه بر طبق صلاحیتی که شیخ در شاگرد میدید، دایره اجازه تحدیث، سعه و ضیق مییافت، زیرا چه بسا شاگردی فقط در نقل کتاب خاصی مجاز و محدود بود، ولی شاگرد دیگری در نقل تمام کتب حدیث مجاز میشد. و به اصطلاح، صلاحیت ناقلین از ناحیه استاد، کنترل میگردید و حدود ناقلین روایات معین میشد.
- چهارم جنبه تشریفی که با اجازه استاد، شاگرد در زمره راویان وناقلان حدیث نبوی محسوب میشد و با این کار، سلسله سند که از اختصاصات مسلمین است ادامه مییافت.
اجازههای تشریفاتی
با تکثیر نسخههای کتابهای حدیثی و مخصوصا پس از چاپ و انتشار مجموعههای حدیثی و با از رسمیت افتادن درس حدیث، جهات اصلی که منظور از اجازه بود از بین رفت و فقط جنبه تشریفاتی باقی ماند.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ حافظیان، اجازات حسبیه امام خمینی، ۱۳۷۸ش، شماره ۱۲، مجله حکومت اسلامی.
- ↑ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۶، ص۵۹۶.
- ↑ حافظیان، اجازات حسبیه امام خمینی، ۱۳۷۸ش، شماره ۱۲، مجله حکومت اسلامی.
- ↑ حافظیان، ابوالفضل، ۱۳۷۸، شماره ۱۲ مجله حکومت اسلامی.
- ↑ حافظیان، ۱۳۷۸، شماره ۱۲ مجله حکومت اسلامی.
- ↑ مدیرشانهچی، درایه الحدیث، نسخه الکترونیک، ص۱۲۴
- ↑ مدیرشانهچی، درایه الحدیث، نسخه الکترونیک، ص۱۲۴
- ↑ مدیرشانهچی، درایه الحدیث، نسخه الکترونیک، ص۱۲۵
منابع
- دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ششم، ۱۳۷۳، نشر مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی.
- حافظیان، ابوالفضل، اجازات حسبیه امام خمینی، فصلنامه حکومت اسلامی، ۱۳۷۸، شماره ۱۲.
- مدیر شانهچی، کاظم، درایة الحدیث،